کد مطلب:298758 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

خطبه ی حضرت فاطمه در حضور زنان مهاجر و انصار در بستر بیماری


از تعداد زنان و چه كسانی بودند كه به عیادت حضرت زهرا علیهاالسلام آمده بودند اطلاع دقیقی در

دست نیست، در بلاغات النساء، ص 32، آمده است، زنان مهاجر و انصار و در شرح ابن

ابی الحدید، جلد 16، ص 232 آمده است، زنانی از زنان مهاجر و انصار در تاریخ

یعقوبی، جلد اول، ص 512 آمده است «زنان پیامبر تعدادی از زنان قریش». (منظور از

زنان قریش، زنان مهاجرین است).

دومین خطبه ی حضرت زهرا علیهاالسلام، مانند نخستین خطبه ی آن بزرگوار سرشار از بلاغت، فصاحت و حاكی از آگاهی آن حضرت بر مسائل و جریانهای فكری و حاكم در مدینه النبی است. خطبه ای كه از عشق به توحید و پیروی از طریقت نبوت سرچشمه می گیرد. مخاطبان این خطبه و زمان و مكان ایراد آن و وضعیت روحی و جسمی حضرت با خطبه ی نخست متفاوت است. این خطبه در حضور


جمعی از زنان مدینه و به قولی دیگر زنان مهاجر و انصار در حالیكه، در بستر بیماری در منزلش است ایراد می فرمود.

لحن این خطبه بسیار دردناك و غم انگیز و در عین حال كوبنده تر و در نهایت شجاعت و صراحت است. [1] .

حضرت زهرا علیهاالسلام پس از ایراد خطبه در مسجدالنبی و ناخشنودی شدید وی از ابوبكر و عمر روش سكوت و دوری از جامعه را برای ادامه ی مبارزه برگزیده بود، كه با حضور جمعی از زنان مدینه در منزلش فرصت را مناسب دانست كه زنان را از جریانات فكری- سیاسی انحرافی آگاه سازد و به كمك آنان تحولی در افكار مردان آنها ایجاد نماید.

اسناد و مدارك خطبه:

این خطبه در منابع مختلفی اعم از شیعه و سنی نقل شده است كه تفاوتهائی در متون آن دیده می شود، از جمله این منابع عبارتند از

1- بلاغات النساء، ابن طیفور (متولد سال 204 و متوفای 281 هجری قمری) كه قدیمی ترین سند در دسترس است، ابن طیفور این خطبه را با سندی كه در ذیل آمده است نقل می كند. [2] .

2- «تاریخ یعقوبی» مؤلف: احمد بن ابی یعقوب (متوفای 292 ه ق) به خطبه


حضرت زهرا علیهاالسلام در بستر بیماری اشاره كرده است. [3] .

3- «معانی الاخبار» تألیف: شیوخ صدوق (متوفی 381 ه ق) كه با كمی اختلاف مانند متنی است كه ابن طیفور نوشته است. شیخ صدوق خطبه را از طریق فاطمه دختر امام حسین علیه السلام نوشته است. [4] .

4- «الاحتجاج» تألیف: ابی منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی (متوفی 588 ه ق) كه شیخی عالم و فاضل، فقیه و محدث مورد اطمینان است، او خطبه را به طور كامل از طریق سوید بن غفله نقل كرده است و اكثر علمای زمان حاضر از كتاب وی خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام را نقل می كنند. [5] .

5- «كشف الغمه» تالیف علی بن عیسی اربلی، به سال (987 ه ق) وی خطبه را از كتاب «سقیفه» ابی بكر جوهری نوشته است. [6] .

6- «شرح نهج البلاغه» تالیف: ابن ابی الحدید، (متوفای 655 ه ق) در ذیل خطبه ای از حضرت علی علیه السلام كه ذكری از فدك آورده است. وی خطبه را از كتاب «سقیفه فدك» جوهری نقل می كند و سند را به فاطمه دختر امام حسین علیه السلام می رساند. [7] .


7- بحارالانوار، تألیف: علامه محمد باقر مجلسی (متوفای 1111 ه ق) این خطبه را از طرق مختلف نقل كرده است. [8] .

8- اعلام النساء، تألیف: عمر رضا كحاله، كه سند خود را ذكر نكرده است، متن خطبه آن تفاوت چندانی با متن خطبه بلاغات النساء و شرح ابن ابی الحدید ندارد. [9] .

در این جا نظر به اینكه متنی كه در «الاحتجاج» از «سوید بن غفله» [10] نقل شده است [11] ، از منابع معتبر شیعه است، اصل قرار داده و سپس با دو منبع دیگر از


اهل سنت، «بلاغات النساء» [12] و «شرح ابن ابی الحدید» [13] مقایسه می شود.

خطبه و ترجمه ی آن

«و قال سوید بن غفله: لما مرضت فاطمه علیهاالسلام، المرضه التی توفیت فیها، اجتمت الیها نساء المهاجرین والانصار [14] لیعدنها، فقلن لها: كیف اصبحت من علتك یا ابنه رسول الله صلی الله علیه و آله؟

فحمدت الله و صلت علی ابیها صلی الله علیه و آله ثم [15] قالت:

اصبحت و الله [16] عائفه لدنیا كن، قالیه لرجا لكن [17] ، لفظتهم بعد ان


عجمتهم، و شناتهم بعد ان سبرتهم.

فقبحا لفلول الحد، و اللعب بعد الجد، و قرع الصفاه [18] ، و صدع [19] القناه...»

ترجمه:

و سوید بن غفله گوید: هنگامی كه حضرت فاطمه علیهاالسلام بیمار شد، همان بیماری كه در آن از دنیا رفت. زنان مهاجرین و انصار برای عیادت، برگرد ایشان اجتماع كردند، و به آن حضرت عرض كردند: ای دختر رسول خدا صلی الله الله علیه و آله با این بیماری چگونه صبح كردی؟ حضرت زهرا علیهاالسلام سپاس خدا را به جای آورد و بر پدرش درود فرستاد و پس از آن فرمود: به خدا سوگند دیگر مرا به دنیا و زندگی در میان شما علاقه ای نیست و بر مردان شما خشمگینم، بعد از اینكه آنها را آزمودم و به دور افكندم (چه آنان را ضعیف و بی اراده یافتم و به كلی چشم از یاری و كمك آنها بربستم و رهایشان كردم و دیگر پس از این صحنه ها از آنها متنفر و بیزارم). پس چه زشت است، كندی آنچه كه تیزی از آن مطلوب است و به پوچی پرداختن بعد از جدیت و كوبیدن سنگ خارا (منظور انجام كارهای سخت و مبارزه و حمله بر دشمن) و شكافته شدن سر نیزه ها.


شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام پس از حمد و ستایش خدا و درود بر پیامبر صلی الله الله علیه و آله، ابتدا اظهار نفرت و انزجار شدید از اجتماع مدینه النبی می نماید خصوصا نسبت به مهاجر و انصار به سبب فرصت طلبی و سكوت آنها و هماهنگی ایشان با جریانات انحرافی پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله.

زمانی كه حضرت فاطمه علیهاالسلام برای برگرداندن خلافت به جای اصلیش به در منازل آنها رفت و از آنان یاری طلبید، به كمك وی نشتافتند و با شنیدن خطبه وی واكنشی در برابر حكومت غاصب نشان ندادند. حضرت زهرا علیهاالسلام آنها را به میوه تلخی تشبیه می كند كه انسان ناآگاهانه آن را در دهان می گذارد و از شدت تلخی، آن را از دهان بیرون می اندازد.

سپس می فرماید: حال كه مردان شما را آزمودم و دانستم كه دنبال رفاه دنیا هستند و سستی و بی حالی را برگزیده اند از آنها بیزارم و بعد ادامه می دهد: چه زشت است برای آن مردان كه روزی برای گسترش اسلام و عدالت فداكاریها كردند، اكنون كه از آنها شجاعت، همت و دفاع از حق انتظار می رود، در برابر باطل محافظه كارتر و ترسو شده اند و وارد بازیهای سیاسی شده، همه ی ارزشهای اسلامی را به بازی و معامله گرفته اند. [20] .

ادامه ی خطبه:

«و خطل الاراء و زلل الاهواء [21] و بئس ما قدمت لهم انفسهم: ان سخط


الله علیهم، و فی العذاب هم خالدون لاجرم لقد [22] قلدتهم ربقتها، و حملتهم اوقتها [23] ، و سننت علیهم غاراتها [24] ، مجدعا و عقرا و بعدا [25] للقوم الظالمین.

ویحهم! انی [26] زعزعوها [27] عن رواسی الرساله، و قواعد النبوه و الدلاله [28] و مهبط الروح الامین، و الطبین [29] بامور الدنیا والدین؟ الا ذلك هو الخسران المبین! و ما الذی نقموا من ابی الحسن علیه السلام؟! نقموا و الله منه [30] نكیر سیفه و قله مبالاته لحتفه [31] ، و شده و طاته، و نكال وقعته، و تنمره فی ذات الله...».


ترجمه:

(و چه زشت است) افكار و آراء مختلف و نابخردانه و تمایلات نادرست. و (مردان شما برای سرای آخرتشان) چه ذخیره شوم و بدی پیش فرستادند، كه موجب خشم و غضب الهی بر آنها گردید، و در عذاب جاودانه الهی گرفتار آمدند و مسئولیت بار سنگین خلافت و مشكلات و مثالب آن بر دوش خود آنها درآمد و یورش و تاخت و تاز از اطراف بر آنها شروع شد و ناگزیر ستمگران را پراكندگی و تفرقه و هلاكت و نابودی و دوری از عنایت و لطف خداوند متعال است.

وای بر آنها! چگونه خلافت را از پایگاههای محكم رسالت و اساس و پایه های نبوت و رهبری و محل نزول وحی و از كسی كه به امور دنیا و دین آگاه و حاذق بود به دیگر جای منتقل ساختند (یا از جایگاه به حق خود بیرون بردند).

آگاه باشید: كه این بزرگترین خسران آشكار است.

چه عاملی سبب شد كه با ابی الحسن (حضرت علی علیه السلام) انتقام جویانه برخورد نمایند؟ به خدا سوگند به خاطر شمشیر برنده اش كه باطل برانداز بود انتقام گرفتند. (كه هر گونه ظلم، فساد و باطل را انكار می كرد). به خاطر اینكه او نسبت به مرگ بی اعتنا بود و سرسختانه باطل را لگدكوب می كرد و در برخورد با دشمنان سخت گیر بود و آنان را مجازات می كرد و در راه خدا و برای خدا سخت كوش و سهمگین بود.

شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام فتنه سقیفه را انحراف از اصول جامعه سالم و الهی


می داند كه تعصبهای قومی و قبیله ای، بازیهای سیاسی گروه گرایی و فرصت طلبی ها، جایگزین معیار و ارزشهای الهی گردیده است. سپس فضایل و كرامات و ویژگیهای منحصر به فرد علی علیه السلام را بر شمرد كه این فضایل و عظمت را عامل طرد وی علیه السلام از صحنه خلافت دانست، و زنان مدینه را به پیامدهای ناگوار انحراف از مسیر امامت هشدار داد. و غاصبین خلافت و شاهدان بی تفاوت را به عنوان قوم ظالم و ستمگر معرفی فرمود كه عاقبت آنان دور شدن از رحمت خداوند است.

ادامه ی خطبه:

«و تا الله لوما لوا [32] عن المحجه الایحه، و زالو عن قبول الحجه الواضحه لردهم الیها، و حملهم علیها [33] ، و لساربهم سیرا سجحا، لایكلم خشاشه [34] و لایكل سائره و لایمل [35] ، صافیا و رویا [36] ، تطفح صفتاه و لا یترنق جانباه [37] ، و لاصدرهم بطانا و نصح لهم


سرا و اعلانا، و لم یكن یتحلی من الدنیا بطائل، و لایحظی منها بنائل، غیر ری الناهل و شبعه الكافل، و لبان لهم الزاهد من الراغب و الصادق من الكاذب...». [38] .

ترجمه:

به خدا سوگند، (اگر حضرت علی علیه السلام به خلافت می رسید) هر گاه مردم از حجج و راههای آشكار خداوندی روی می گرداندند، آن حضرت آنها را به سوی حجتهای آشكار خدا برمی گرداند و آنان را به عمل و گرایش به آنها وادار می نمود و به ملایمت و سهولت سیرشان می داد و در این كارروان نه قافله سالار و رهبر آنان را خستگی و ناتوانی می بود و نه سواران را دلتنگی و ملالتی، همانا آنان را به محل آب گوارا وارد می كرد و سیرابشان می نمود. در آبشخوری لبریز از آب صاف و زلال بدون آنكه این آب پاك آلوده گردد و آنها را سیراب شده برمی گرداند. و (اگر خلافت به دست علی علیه السلام بود) به صورت آشكار و پنهان مردم را نصیحت می كرد و خیرخواه آنان بود و از ثروت بیت المال برای خود بهره ای نمی برد و برای خود اندوخته نمی كرد جز به اندازه ی آبی و غذایی كه


موجب عطش و گرسنگی باشد و دنیا پرستان و پارسایان و دروغگویان و فریبكاران از افراد صادق و راستگو شناخته می شدند.

شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام برای بیان گونه هایی از حاكمیت رهبری الهی حضرت علی علیه السلام مردم را به دسته ای از شتران تشنه و برنامه های حكومتی حضرت علی علیه السلام را به چشمه آب زلال و تمیز و سودمند تشبیه كرده اند. و به صفات و شرایط رهبران الهی چون، خیرخواهی امت و زهد و تقوا اشاره فرموده اند.

در آن روزگار شتر وسیله ارزشمندی برای عربها بوده است، «خشاش» چوبی بوده كه زمام شتر به آن متصل بود و آن چوب را در بینی اش فرو می كردند، هنگام حركت دادنش، اگر شتر تمایل به حركت نداشت و با فشار و شدت زمام او را می كشیدند بینی اش زخم می شد.

در این جا حضرت می فرماید: اگر زمام خلافت در دست علی علیه السلام بود می دانست چگونه مردم را به سوی مقصد به حركت درآورد كه هیچكس صدمه ای نبیند، اشاره به توانایی و شایستگی حضرت در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... است. او هرگز تشنه قدرت و جاه و مقام و ثروت نیست [39] و اگر علی علیه السلام خلیفه بود می دید كه چه كسی به دنیا دل بسته است و چه كسی به دنیا علاقه ای ندارد. [40] .


ادامه ی خطبه:

«و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا [41] ، لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض [42] و لكن كذبوا فاخذناهم [43] بما كانوا یكسبون [44] (والذین ظلموا من هولاء سیصیبهم سیئات ما كسبوا و ما هم بمعجزین)! [45] .

الا هلم فاستمع؟! و ما عشت اراك [46] الدهر عجبا!! و ان تعجب فعجب قولهم! [47] لیت شعری الی ای سناد استندوا؟! [48] و ای ابی عماد اعتمدوا؟! [49] .


و بایه عروه تمسكوا؟! و علی ایه ذریه اقدموا و احتنكوا؟! لبئس المولی و لبئس العشیر، (و بئس للظالمین بدلا)!! [50] .

استبدلوا و الله الذنابی بالقوادم، والعجز بالكاهل، فرغما لمعاطس قوم یحسبون انهم یحسنون صنعا، (الا انهم المفسدون ولكن لا یشعرون)...». [51] .

ترجمه:

سپس حضرت زهرا علیهاالسلام در ادامه به این آیه شریفه قرآن استشهاد كرده اند: «و اگر مردم شهر و دیار همه ایمان می آوردند و پرهیزكار می شدند، همانا درهای بركات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم ولكن و (آیات و پیغمبران ما را) تكذیب كردند ما هم آنان را به كیفر كردار زشت رسانیدیم». «و كسانی از این مردم كه ظلم كردند به زودی نتیجه ی كارهایی كه انجام داده اند، به آنها خواهد رسید و هرگز كاری از آنها ساخته نیست و نمی توانند از قدرت و قهر خداوند رهایی یابند».

«بیائید و بشنوید»!

تا زمانی كه در دنیا زندگی می كنید روزگار به شما عجایبی را می نمایاند، و اگر تعجب می كنی، پس قول اینها تعجب آور است. (این جمله از قرآن مجید اقتباس شده است، كه در مورد منكرین قیام و حشر و نشر انسانها نازل شده است). [52] .


سپس حضرت ادامه می دهند، ای كاش می دانستم اینها به چه سندی استناد كرده اند؟ و به چه ستونی تكیه كرده و اعتماد نمودند؟ و به چه دستگیره ای تمسك جسته اند و با كمك چه خاندان و قبیله ای روی آورده اند و آهنگ استیلاء و پیروزی نموده اند! و چه یاران و دوست و تكیه گاه بدی برای خودشان برگزیده اند. و این جایگزینی برای ستمگران بسیار بد و نكوهیده است.

به خدا سوگند، كه مردان شما در اشتباهند كه پرهای پرندگان را كه هیچ نقشی در پرواز ندارند به جای پرهای موثر و عامل پرواز گرفتند و دم حیوان باربر را برای حمل بار به جای پشت او برگزیدند.

سپس بینی آن كسانی كه فتنه كردند به خاك مالیده شود در حالیكه گمان كردند كار خوبی انجام داده اند.

آگاه باشید آنان مفسد هستند ولی درك نمی كنند.

شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام همه مهاجر و انصار و دست اندر كار سقیفه را مورد خطاب قرار داده اند و با اقتباس از آیه شریفه قرآن می فرماید: آیا آنها از قضایایی به شگفت می آیند كه هیچ شگفت آور نیست بلكه شگفت آور اعمال و كارهای شما مسلمانان است كه با شرع و عقل و وجدان انسانی هیچ مناسبتی ندارد.


ای كاش می دانستم با چه سند و مدركی و با تكیه به چه تكیه گاهی و با چه دست آویزی مرتكب این خطا شدید.

آیا مردم متوجه هستند كه فتنه سقیفه برای نابود كردن ذریه ی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است؟ آیا مقام و منزلت اهل بیت رسول خدا را در پیشگاه خداوند می شناسند؟! سپس حضرت قسمتی از این آیه ی شریفه را اقتباس فرموده اند:

«یدعوا من دون الله ما لا یضره و ما لا ینفعه، ذلك هو الضلال البعید یدعو لمن ضره اقرب من نفعه لبئس المولی و لبئس العشیر». [53] .

«بدبخت كسی است كه غیر از خدا را می پرستد كه به ضرر نزدیك تر از نفع است بسیار بد معبودی یافته و بسیار بد همدمی اختیار كرده است».

حضرت افراد شایسته و شجاع و آگاه به مصلحت مردم را به بالهای جلو پرندگان كه عامل جلو برنده و پرواز و دفاع است تشبیه كرده و افرادی كه نقش و توانی در حركت و سیر تكامی جامعه ندارند و به جای رهبران و مردان لایق و كارساز انتخاب شدند به دم پرنده تشبیه كرده اند و می فرماید، چه جانشین های بدی را ظالمان برگزیدند [54] و گمان می كنند مصلح هستند ولی در واقع مرتكب فساد و ظلم شدند.

ادامه خطبه:

«ویحهم! افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع، ام من لا یهدی الا ان یهدی،


فما لكم، كیف تحكمون)؟! [55] .

اما لعمری [56] لقد لقحت، فنظره ریثما تنتج، ثم احتلبوا مل [57] القعب دما عبیطا و ذعافا مبیدا [58] هنالك یخسرو المبطلون، و یعرف البطالون [59] ما اسس الاولون. ثم طیبوا عن دنیاكم انفسا [60] و اطمئنوا للفتنه جاشا و ابشروا بسیف صارم، و سطوه معتد غاشم [61] و بهرج شامل [62] و استبداد من الظالمین، یدع فیئكم زهیدا، و جمعكم حصیدا، فیاحسره لكم و انی بكم، وقد عمیت علیكم، انلزمكموها و انتم لها كارهون...» [63] .

ترجمه:


حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: وای بر آنان!

پس از بیان این سخن تهدیدآمیز، این آیه شریفه را تلاوت فرمودند:

«... آیا آنكه خلق را به راه حق رهبری می كند سزاوارتر به پیروی است یا آن كه نمی كند؟ مگر آنكه خود هدایت شود...» [64] .

شما را چه شده است، چگونه حكم می كنید.

آگاه باشید، به جانم سوگند این حكومتی كه تشكیل داده اید تازه باردار شده است. پس در انتظار بمانید تا ثمره اش را ببینید. سپس از آن (به جای شیر) قدح های پر از خون تازه و سم كشنده، بدوشید، و در اینجا است كه پویندگان طریقت باطل و طرفدارانشان گرفتار زیان می شوند و آیندگان خواهند دید عاقبت آنچه را كه گذشتگانشان پایه گذاری كردند.

(اكنون كه به مقصود خود نائل شده اید) به دنیای خود دل خوش كنید، و راضی و شادمان مباشید و مطمئن باشید كه فتنه هایی در انتظار شماست. و بشارت باد شما را به شمشیرهای برنده ای كه به دنبال آن می آید و سلطه ستمگران كه حداكثر ظلم و تعدی را روا دارند و هرج و مرج و آشوب فرا گیرد و استقرار حكومتی مستبد از سوی ظالمین كه ثروتهای شما را بر باد می دهند و جمعیت شما را درو خواهند كرد.

پس حسرت و اندوه بر شما باد! كارتان به كجا خواهد انجامید در حالیكه راه حق و رحمت خدا بر شما گم گشته است، آیا ما شما را بر راه حق وادار كنیم، در حالیكه خودتان كراهت دارید؟!


شرح مختصر:

حضرت زهرا علیهاالسلام با جملات فصیح و بلیغ به طور قاطع و صریح مردم مدینه النبی را به ثمرات شوم فتنه بزرگ سقیفه هشدار می دهد.

قانون طبیعت اینست كه جفا كاران را از نتایح كردارشان آگاه می سازد، چنانچه شاعر گفته است:


«به چشم خویش دیدم بر گذرگاه

كه زد بر جان موری مرغكی راه


هنوز از صید، منقارش نپرداخت

كه مرغی دیگر آمد كار او ساخت


چو بد كردی مباش ایمن ز آفات

كه واجب شد طبیعت را مكافات


سپهر، آئینه ی عدل است و شاید

كه هرچ آن از تو بیند وا نماید


ندا شد در جهان كای هر كه بد كرد

نه با جان كسان با جان خود كرد


مگر نشنیدی از فراش این راه

كه هر كو چاه كند افتد در آن چاه...» [65] .


تاریخ، نگرانیها و پیش بینی های حضرت زهرا علیهاالسلام در مورد آینده ی امت اسلامی را به اثبات رساند.


پس از قتل عمر، خلافت به عثمان بن عفان رسید كه نام و آوازه ایی نداشت و یكبار در جنگ احد از پیش دشمن گریخته بود. خلافت وی به اشراف قریش فرصت داد تا در اداره ی جامعه نوبنیاد اسلامی امتیازاتی بدست آوردند، در حالیكه مستحق آن نبودند و خود و پدرانشان از دشمنان سرسخت پیامبر و اسلام بودند، و مسلمانان با اخلاص كه در راه گسترش اسلام فداكاریها كرده بودند از صحنه ی اداره جامعه اسلامی كنار زده شدند و ایی یكی از موارد پیش بینی های حضرت زهرا علیهاالسلام بود كه به وقوع پیوست.

شام به معاویه پسر ابوسفیان واگذار شد و خویشاوندان عثمان كه در حقیقت نه خوش نام بودند و نه پایبند به دین، فرمانروایی ممالك اسلامی و منصب های عالی دولتی به آنها واگذار شد كه این پیش آمد بر یاران پیامبر صلی الله علیه و آله گران می آمد. [66] .

و بنی امیه رقیبان سر سخت بنی هاشم، پس از شهادت مولی الموحدین علیه السلام، خلافت اشرافی و موروثی امویان را تشكیل دادند.

آنان در دفع مسلمانان مخالف خود آنچنان سخت گرفتند كه در خلافت یزید، اما حسین علیه السلام و یارانش به شهادت رسیدند و در «واقعه حره» مدینه عرصه ی قتل و غارت شد و به حرمین شریفین- مكه و مدینه- اهانت شد [67] در


حكومت خونین بیست ساله ی حجاج بن یوسف جمعیتی از مسلمانان دور شدند [68] سالها خاندان سفیانیان و مروانیان باده گسار و خنیاگر دوست [69] زمامداری مسلمانان را به دست گرفتند و جنایات و تعدیات زیادی در حق مردم روا داشتند.

آری، حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه خود فرمودند كه انتخاب سقیفه موجب شد همه مردم از نعمت امامت اهل بیت محروم گردند، همان گونه كه عذاب و طوفان، شامل همه ی قوم نوح به جز عده ی معدودی گردید.


[1] ر. ك: خطبه آتشين بانوي اسلام سلام الله عليها در بستر شهادت، آيت اله مكارم شيرازي، دفتر پنجم، 1367، چاپ اول، ص 10.

[2] ر. ك: بلاغات النساء، ص 32. در اين صفحه آمده است: اين حديث به طور كامل تنها در نزد ابي حفان به دست آمده است و گفت به من هارون پسر مسلم پسر سعدان پسر علوان از عطيه ي عوفي.

[3] ر. ك: تاريخ يعقوبي، جلد اول، ص 512.

[4] ر. ك: معاني الاخبار، ص 354، در اين صفحه آمده است: «حدثنا احمد بن الحسن القطان،... حدثنا محمد بن عبدالرحمن المهلبي، قال: حدثنا عبداله بن محمد بن سليمان، عن ابيه، عن عبداله بن الحسن، عن امه فاطمه بنت الحسين و روايت ديگري از طريق علي بن ابي طالب عليه السلام در صفحه ي 356 آورده است.

[5] ر. ك: الاحتجاج، ص 146.

[6] ر. ك: كشف الغمه، متن عربي، صص 120- 118، از طريق عبداله بن الحسين از عمه اش فاطمه دختر امام حسين عليه السلام نقل شده است.

[7] ر. ك: شرح ابن ابي الحديد، جلد شانزدهم، ص 233، در اين صفحه آمده است: «و قال ابوبكر، (احمد بن عبدالعزيز جوهري) و حدثنا محمد بن زكريا، قال: حدثنا محمد بن عبدالرحمن المهلبي، عن عبداله بن حماد بن سليمان، عن ابيه، عن عبداله بن حسن بن حسن، عن امه فاطمه بنت الحسين عليه السلام، اين متن در مقايسه با متن معاني الاخبار كه سند هر دو به فاطمه دختر امام حسين مي رسد در چند مورد اختلاف ديده مي شود.

[8] ر. ك: بحارالانوار، جلد 43، ص 158 به بعد.

[9] ر. ك: علوم النساء، جلد چهارم، صص 129- 128.

[10] ر. ك: تذكره الحفاظ، جلد اول، ص 53 و اسد الغابه، جلد دوم، باب سين، صص 380- 379، در اين صفحات در مورد «سويد بن غفله» آمده است: «ادرك الجاهليه كبيرا و اسلم في حياه رسول صلي الله عليه و آله و لم يره و ادي صدقته الي مصدق النبي صلي الله عليه و آله ثم قدم المدينه فوصل يوم دفن النبي صلي الله عليه و آله و كان مولد، «عام الفيل» و سكن الكوفه... و في تهذيب «... مات سنه ثمانين».

ترجمه: سويد بن غفله، عصر جاهليت را درك كرده و قبول اسلام كرده، سپس براي ديدار پيامبر به مدينه آمد ولي روزي كه به مدينه رسيد پيامبر به خاك سپرده شد و موفق به ديدار وي صلي الله عليه و آله نگرديد و در تهذيب آمده است او در عامل الفيل متولد شد و در كوفه اقامت گزيد و در سال هشتاد هجري وفات يافت.

[11] الاحتجاج، جلد اول، صص 149- 146.

[12] بلاغات النساء، ص ص 33- 32.

[13] شرح ابن ابي الحديد، جلد شانزدهم، صص 234- 233.

[14] در بلاغات النساء، ص 32 چنين آمده است: «... عطيه العوفي قال: لما مرضت فاطمه عليهاالسلام، المرضه التي توفيت بها دخل النساء عليها...»، «عطيه عوفي گفت: هنگامي كه حضرت فاطمه عليهاالسلام بيمار شدند، همان بيماري كه از آن وفات يافت، زنان بر آن حضرت وارد شدند در اين متن، بر خلاف متن «احتجاج» و «شرح ابن ابي الحديد» تنها «زنان» آمده است، از انصار و مهاجر نامي نمي برد.

- در شرح ابن ابي الحديد، الجزء السادس عشر، ص 233، آمده است: «قال ابوبكر:... عن عبداله بن حسن بن حسن، عن امه فاطمه بنت الحسين عليهاالسلام، قالت: لما اشتد بفاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و آله الوجع و ثقلت في علتها، اجتمع عندها نساء من نساء المهاجرين و الانصار...» «گفت ابوبكر.. از عبداله پسر حسن پسر حسن از مادرش فاطمه دختر حسين عليه السلام كه فرمود: هنگامي كه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله، بيمار شد و بيماريش شدت يافت، زناني از زنان مهاجرين و انصار نزد وي جمع شدند.

[15] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، اين عبارت ذكر نشده است.

[16] در شرح ابن ابي الحديد آمده است: «والله اصبحت».

[17] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد آمده است: «عائفه لدنياكم، قاليه لرجالكم». به جاي ضمير مؤنث ضمير مذكر به كار رفته است كه در معني تفاوتي نمي كند.

[18] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، عبارت «واللعب بعد الجد وقوع الصفاه» ذكر نشده است.

[19] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، «و خور» آمده است. معاني الاخبار، ص 354 در اين صفحه آمده است: «خور» صعفه ادكسره: يعني ضعف يا شكسته شدن.

[20] ر. ك. خطبه حضرت فاطمه زهراء آيت ا.. منتظري، صص 267- 266.

[21] در بلاغات النساء، ص 32 و شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 233، «خطل الراي» ذكر شده است و «زلل الاهواء» نيامده است. و در بعضي نسخ «ختل الاراء» به معني افكار فريبنده و نيرنگها آمده است.

[22] در شرح ابن ابي الحديد، به جاي «لقد»، «قد» آمده است.

[23] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد «و حملتهم اوقتها» ذكر نشده است.

[24] در بلاغات النساء «غارها» و در شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 233، «غارتها» ذكر شده است، در بحار الانوار ج 43، ص 160، به روايت از سويد بن غفله، «غارها» آمده است.

[25] در شرح ابن ابي الحديد، به جاي «بعدا»، «سحقا» ذكر شده است.

[26] در شرح ابن ابي الحديد به جاي «اني»، «اين» به معني كجا ذكر شده است.

[27] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، «زحزحو» به معني «دور ساختند» ذكر شده است.

[28] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، «زحزحو» به معني «دور ساختند» ذكر شده است.

[29] در بلاغات النساء، ص 32، «الطبن» به معني «... اي الخبيربها» به معني «آگاه به آن» و در شرح ابن الحديد، «و لطيبين» ذكر شده است.

[30] در شرح ابن ابي الحديد، «منه» ذكر شده است.

[31] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، «و قله مبالاته لحتفه» ذكر شده است.

[32] در بلاغات النساء، و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «مالوا»، «تكافوا» آمده است.

[33] در شرح ابن ابي الحديد از «عن المحجه اللائحه» تا «و حملهم عليها» ذكر نشده است و در بلاغات النساء به جاي آن آمده است: «علي زمام بنده رسول امام صلي الله عليه و آله و در شرح ابن ابي الحديد، عبارت: «عن زمام بنذه اليه رسول الله صلي الله عليه و آله (لا عتلقه) آمده است. (اگر مردان شما پا در ميان مي نهادند و زمام امور خلافت را كه پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام واگذار نمود به وي مي سپردند...».

[34] در شرح ابن ابي الحديد «حشاشه» ذكر شده است.

[35] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «و لايكل سائره و لا يمل» «و لا يتعتع» (رنج آور نيست) ذكر شده است.

[36] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد «صافيا» ذكر نشده، و در بلاغات النساء، «رويا» ذكر نشده است.

[37] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد «و لا يترق جانباه» ذكر نشده است.

[38] در بلاغات النساء در شرح ابن ابي الحديد، از عبارت «و نصح لهم سرا...» تا «و الصادق من الكاذب» ذكر نشده است و به جاي آن در بلاغات النساء، چنين آمده است: «قد تجري بهم الري غير متجل منهم بطائل بعمله الباهر وردعه سوره الساغب و لفتحت عليهم بركات من السماء»، و در شرح ابن ابي الحديد آمده است: «قد تحير بهم الراي، غير متحل بطائل، الا بغمر الناهل، و ردعه سوره الساغب، و لفتحت».

[39] ر. ك: خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام آيت اله منتظري، صص 283- 82، از ولادت تا شهادت، صص 529- 528.

[40] ر. ك: در تاريخ ايران بعد از اسلام، ص 348 آمده است: بعد از شهادت حضرت علي عليه السلام از وي جز قرآني و شمشيري با دويست و پنجاه و به قولي هفتصد درهم چيزي باقي نماند. زندگاني حضرت فاطمه عليهاالسلام سيد جعفر شهيدي، ص 176 آمده است، يك ربع قرن از ماجراي سقيفه نگذشته بود كه سيل درآمد عمومي به خانه قريش و عدنانيان سرازير شد و بزرگان و اشراف قريش ميليونها درهم و دينار ذخيره كردند.

[41] در بلاغات النساء و ابن ابي الحديد، اين قسمت ذكر نشده است.

[42] در بلاغات النساء، «و الارض» ذكر نشده است.

[43] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، «ولكن كذبوا» ذكر نشده است، و به جاي «فاخذناهم»، «سياخذهم» ذكر شده است.

[44] قرآن مجيد، سوره اعراف، آيه 96.

[45] قرآن مجيد، سوره زمر، آيه 51.

[46] قرآن مجيد، سوره رعد، آيه 5.

[47] در بلاغات النساء، اين عبارت چنين آمده است: «الا هلمن، فاسمعن و ما عشتن اراكن».

[48] در بلاغات النساء، اين عبارت چنين آمده است: «الدهر عجبا الي اي لجالجا و او سندوا، و در شرح ابن ابي آمده است: «الدهر عجبه، و ان تعجب فقد اعجبك الحادث، الي اي لجا استندوا».

[49] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، عبارت «و الي ائي عماد اعتمدوا» و عبارت «و علي ايه ذريه اقدموا و احتنكوا» ذكر نشده است.

[50] قرآن مجيد، سوره كهف آيه 50، در بلاغات النساء «و بئس للظالمين بدلا» ذكر نشده است.

[51] قرآن مجيد، سوره بقره، آيه 12.

[52] قرآن مجيد، سوره ي رعد. آيه ي 5: «و ان تعجب فعجب قولهم...». (و اگر تعجب كني پس تعجب آور است سخن آنان كه گويند آيا هنگامي كه ما خاك شديم مجددا زنده خواهيم شد).

[53] قرآن مجيد، سوره ي حج، آيه ي 12. ترجمه ي الهي قمشه اي.

[54] ر. ك: قرآن مجيد، سوره كهف، آيه ي 50.

[55] قرآن مجيد، سوره يونس: آيه 35.

[56] در بلاغات النساء «لعمري الهكن» ذكر شده است. در معني آن در پاورقي آمده است:

«اي اما و حق بقائه» و در شرح ابن ابي الحديد، در «لعمرالله» ذكر شده است.

[57] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «مل ء»، «طلاع» ذكر شده است، كه در پاورقي بلاغات النساء آمده است: «اي ملوه».

[58] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «مبيدا»، «ممقرا» و به جاي «البطالون»، «التالون غب» آمده است و در بحارالانوار مجلسي جلد سوم، ص 160 به روايت از سويد بن عقله، «التالون غب»، آمده است.

[59] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «مبيدا»، «ممقرا» و به جاي «البطالون»، «التالون غب» آمده است و در بحار الانوار مجلسي جلد سوم، ص 160 به روايت از سويد بن عقله، «التالون غب»، آمده است.

[60] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «دنياكم انفسا» و «انفسكم» ذكر شده است كه در پاورقي بلاغات النساء آمده است: «اي ملوه».

[61] در بلاغات النساء و شرح ابن ابي الحديد، به جاي «دنياكم انفسا» و «انفسكم» ذكر شده است كه در پاورقي بلاغات النساء آمده است: «اي ملوه».

[62] در بلاغات النساء «بقرح» آمده است، و در پاورقي همان صفحه آمده است: القرح الدمل كنايه عن فساد الامور و يروي «بهرج شامل».

[63] در بلاغات النساء، بعد از «لها كارهون آمده است: «ثم امسكت عليهاالسلام و در شرح ابن ابي الحديد آمده است: «و الحمدالله رب العالمين، و صلاته علي محمد خاتم النبيين، و سيد المرسلين».

[64] قرآن مجيد، سوره يونس، آيه 35، ترجمه الهي قمشه اي.

[65] خسرو و شيرين، حكيم نظامي گنجوي، تصحيح و مقدمه، بهروز ثروتيان، انتشارات توس، 1366، چاپ اول: ص 725.

[66] ر- ك: تاريخ تمدن اسلامي، ص 56، تاريخ ايران بعد از اسلام، تاليف: عبدالحسين زرين كوب، انتشارات، اميركبير، تهران: 1363، چاپ چهارم، صص 343- 342.

[67] جهت اطلاع بيشتر در مورد «واقعه ي حره و تقل مردم مدينه، رجوع شود به تاريخ يعقوبي، جلد دوم، ص 190 منتهي الامال، جلد دوم، ص 37- 35، تاريخ ايران بعد از اسلام، ص 352.

[68] ر- ك: ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 115 ص 365، تاريخ يعقوبي، جلد دوم، ص 223 به بعد تاريخ ايران بعد از اسلام، ص 359.

[69] ر- ك: تاريخ تمدن اسلام، ص 68- 67.